گناه اول:
باور داشتن این موضوع که برای بدست آوردن بازدههای بیشتر، باید حرکت بعدی بازار را پیشبینی کرد.
واقعیت:
سرمایهگذاران بسیار موفق در پیشبینی حرکت بعدی بازار، هیچگونه برتری نسبت به من یا شما ندارند.
.........................................
گناه دوم:
باور «مشاور»: اگر من نمیتوانم بازار را پیشبینی کنم، حتماً شخصی هست که بتواند این کار را انجام دهد ـ تمام کاری که باید انجام دهم، پیدا کردن آن شخص است.
واقعیت:
اگر شما بتوانید واقعاً آینده را پیشبینی کنید، آیا آگاهی خود را از روی پشت بامها به همه اعلام میکنید؟ یا آنرا به هیچکس نمیگوئید با ارائه درخواست خرید به شرکت کارگزاری و انجام معامله پول زیادی بدست میآورید؟
الاین گارزارلی، یک تحلیلگر تکنیکال ناشناس بود که در ١٢ اکتبر ١٩٨٧، «فروپاشی مالی قریب الوقوعی در بازار سهام» را پیشبینی کرد. این پیشبینی دقیقاً یک هفته پیش از دوشنبه سیاه اکتبر بود.
..................................................
گناه سوم:
باور این موضوع که اطلاعات داخلی راه بدست آوردن پول کلان میباشد.
واقعیت:
وارن بافت، ثروتمندترین سرمایهگذار دنیا است. منبع مورد علاقه او برای کسب رهنمودهایی برای سرمایهگذاری، معمولاً به طور مجانی در دسترس است: گزارشات سالیانه شرکتها!
.....................................................
گناه چهارم:
تنوع بخشی (متنوع سازی پورتفو)
واقعیت:
سابقه خیرهکننده وارن بافت، از تشخیص تعداد محدودی سهمهای برجسته ـ و سپس سرمایهگذاری کلان تنها در همین چند شرکت، ناشی میشود.
..............................................
گناه پنجم:
باور این موضوع که برای بدست آوردن سودهای بزرگ باید ریسکهای بزرگ انجام داد.
واقعیت:
همچون کارآفرینان، سرمایهگذاران موفق نیز به شدت مخالف ریسک هستند و هر کاری بتوانند انجام میدهند تا از ریسک اجتناب کنند و زیان را به حداقل برسانند.
............................................
گناه ششم:
باور داشتن به وجود یک «سیستم»: شخصی در جایی، سیستمی بوجود آورده است ـ با برخی از پیچیدگیهای خاص در تحلیل تکنیکال، تحلیل بنیادی، معاملات کامپیوتری، مثلثهای گان، یا حتی طالع بینی ـ که سود سرمایهگذاری را تضمین میکنند.
واقعیت:
این باور، یکی از پیامدهای باور داشتن کلام مشاور است ـ اگر یک سرمایهگذار بتواند تنها به سیستم یک مشاور دسترسی پیدا کند، قادر خواهد بود به همان میزانی که مشاور میگوید پول درآورد. آسیبپذیری منطقی گسترده در مورد این گناه نابخشودنی در سرمایهگذاری این است که چرا افرادی که سیستمهای مربوط به معامله را میفروشند، پول خوبی بدست میآورند.
................................................
گناه هفتم:
باور به اینکه شما میدانید در آینده چه چیزی رخ میدهد ـ و مطمئن بودن از اینکه بازار باید «بطور اجتناب ناپذیر»، درستی باور شما را اثبات کند.
واقعیت:
این باور یکی از ویژگیهای عادی کسانی است که اشتیاق بیش از حدی به سرمایهگذاری دارند. تقریباً همه با ایروینگ فیشر موافق بودند، هنگامیکه او مدعی شد: «سهام به سطح بالای جدیدی رسیده است.» ـ دقیقاًچند هفته قبل از فروپاشی مالی بازار سهام در سال ١٩٢٩! هنگامیکه در دهه ١٩٧٠ ارزش طلا افزایش یافت، باور اینکه بوجود آمدن تورمی حاد غیرقابل اجتناب است، آسان بود. با توجه به قیمتهای yahoo.com، Amazon.com، eBay، و صدها شرکت اینترنتی دیگر، که هر روز افزایش مییافت، شعار والاستریت در دهه ١٩٩٠: «سود مهم نیست»، درست به نظر میرسید.