بورس تهران

شاخص کل هم وزن، دیروز یکی از بزرگترین ریزش های تاریخ خود را تجربه کرد. چیزی که دیروز در بورس تهران مشهود بود، بی صاجب بودن آن بود! این جمله به مفهوم دخالت مدیران سازمان در قیمت ها نیست. بلکه اگر ارکان سازمان بورس هر کدام به اندازه 10 درصد از وظایف خود را انجام میداند، هرگز چنین روزهایی را در بورس تهران نمیدیدیم! نیازی به توضیح نیست که از چه وظایفی صحبت میکنم و تقریبا همه ما آن ها را میدانیم. وزیر اقتصاد نیز که زمانی منتقد جدی ریزش بورس در دولت روحانی بود و صحبت از فرود آرام میکرد، گویا در مفاهیم سقوط و فرود دچار ابهام شده و به اعتقاد من، بد نیست از روی این 2 کلمه، 10 بار بنویسد!

از موارد بالا که بگذریم، جو بازار به شدت منفی است و در حالیکه بازار از لحاظ بنیادی در شرایط مناسبی به سر میبرد، اما این جو منفی باعث شده تا سرمایه های جدید، شهامت ورود به بازار را نداشته باشند. البته ریزش قیمت ها و جذابیت آن باعث شد تا دیروز علیرغم جو منفی و رنگ قرمز غالب در بازار، حدود 1000 میلیارد تومان به حجم معاملات اضافه شود. اما بخش عمده ای از نفدینگی بازار در اختیار صندوق ها است و این صندوق ها نیز که با کمک تبلیغات دولتی و با فریب اینکه مردم عادی باید پول خود را به این صندوق ها بسپارند و از ورود مستقیم به بازار بورس پرهیز کنند، اقدام به جذب نقدینگی های خرد میکنند و مدیران این صندوق ها که مثلا حرفه ای بازار هستند!، این پول ها را به جای خرید سهام، تبدیل به اوراق دولتی میکنند تا این بده بستان بین آنها و دولت ادامه داشته باشد. در حقیقت این خبره نماها، به جای مردم، پول آنها را در بانک سپرده میکنند!