بورس تهران

بدون هیچ نگرانی در بورس تهران خرید و فروش کنید

بورس تهران

بدون هیچ نگرانی در بورس تهران خرید و فروش کنید

این وبلاگ با هدف آشنایی عموم مردم با بازار سرمایه راه اندازی شده است. شما میتوانید سوالات خود در خصوص بازار بورس و سهام را همه روزه در بخش نظرات ثبت کنید و پاسخ آن را دریافت کنید.

لطفا پیشنهادات خود را به آدرس پست الکترونیکی زیر ارسال نمایید:
tehranbourse@yahoo.com

بورس تهران دیروز همزمان با کاهش قیمت دلار، با افزایش عرضه روبرو شد. متاسفانه فقر تحلیل در بازار بورس تهران بیداد میکند! وقتی از فقر تحلیلی صحبت میکنم، اشاره به بحث ارزش گذاری سهام دارم و با بقیه مسائل تحلیلی کاری ندارم. به اعتقاد من، فارغ از مشکلاتی که در بخش قوانین بازار و انواع ریسک های سیستماتیک و غیر سیستماتیک و ... وجود دارد، اکثر فعالان بازار در زمان خرید یا فروش سهام، ارزش واقعی سهمی که میخرند یا میفروشند رو نمیدانند! البته که قرار نیست همه محاسبات ارزش گذاری، به یک عدد برسد و بحث ارزش گذاری، محاسبه ساده 2 + 2 = 4 نیست. اما بحث اصلی اینجاست که اگر یک تحلیلگر در محاسبات خود (با در نظر گرفتن سایر ریسک ها و مولفه ها)، مثلا به عدد 1000 ریال برای ارزش هر سهم یک شرکت رسیده است، چطور سهم خود را در قیمت 300 ریال به فروش میرساند؟! تنها دلیلی که برای این موضوع وجود دارد این است که آن تحلیلگر به دلیل فقر سواد تحلیلی!، به عدد 1000 ریال خود اعتماد ندارد! به بیان دیگر، ارزش گذاری سهام را نمیداند! 

برای اثبات این ادعا، کاش میشد یک آزمایش را به صورت عملی در بازار انجام دهیم تا این ادعای من، تایید یا مردود شود!

آزمایش به این صورت هست:

الان قیمت خساپا حدود 165 تومان است. اگر قیمت یک ماشین پراید را هم مثلا 165 میلیون تومان در نظر بگیریم، یعنی ارزش هر پراید برابر با یک میلیون برگ سهم خساپا است. در این آزمایش، از کسانیکه ماشین پراید دارند، درخواست میکنیم که ماشین خود را تحویل بدهند و در ازای آن، به آنها تعداد یک میلیون برگ سهم خساپا بدهیم. سپس خرید و فروش این برگ سهام را برای آنها آزاد میکنیم که با هر قیمتی که دلشان خواست، بفروشند و به آنها میگوییم که در ازای تحویل هر یک میلیون برگ سهام خساپا، به آنها یک ماشین پراید میدهیم.

به اعتقاد من، از آنجاییکه دارندگان این سهام، میدانند که ارزش سهام آنها برابر با قیمت یک ماشین پراید هست، حاضر به فروش در زیر قیمت 165 میلیون تومان نمیشوند و اتفاقا اگه سهامدار عمده یا حکومت یا حقوقی ها یا هر کسی که این روزها از دستشان عصبانی هستیم، رنج منفی بزنند، این افراد با علم به اینکه ارزش واقعی این اوراق 165 میلیون تومان (یک پراید) است، نه تنها تحت تاثیر جو منفی قرار نمیگیرند و اقدام به فروش نمیکنند، بلکه هرچه قیمت کمتر شود، اقدام به خرید بیشتر میکنند! چون میدانند مثلا اگه بتوانند یک میلیون برگ سهم را با قیمت 100 میلیون تومان بخرند، آنوقت پراید 165 میلیون تومانی برای آنها با قیمت 100 میلیون تومان تمام خواهد شد!
به اعتقاد من، به جز در موارد ضروری که فردی نیاز مبرم به نقدینگی داشته باشد، بقیه افراد فقط در صورتی حاضر به فروش دارایی خود با قیمت کمتر از 165 میلیون تومان میشوند که قیمت کالای اصلی (پراید) ارزان شود و از سوی دیگر، اگر تورم به دارایی اصلی سرایت کند و قیمت پراید افزایش پیدا کند، دیگر با همان قیمت اولیه 165 میلیون تومان نیز سهم خود را نمیفروشند! 

البته همانطور که در پاراگراف اول نیز گفتم، قرار نیست که همه تحلیلگران در زمان ارزش گذاری، به یک عدد واحد برسند و بازار بورس، 2 طرف (خریدار و فروشنده) دارد و همین اختلاف در ارزش گذاری ها، باعث ایجاد بازار بورس و خرید و فروش میشود. ولی بحث من، فهم ارزش هست. در فهم ارزش، ممکن است من یک شرکتی را 1000 تومان ارزشگذاری کنم و شما همان شرکت را 2000 تومان! تنها تفاوت در اینجا، این است که من آن سهم 1000 تومانی را نمیخرم و شما همان سهم را با قیمت 1000 تومان میخرید و به همین دلیل است که خرید و فروش در بازار شکل میگیرد. وگرنه اگر همه چیز شفاف بود و مثلا همه میدانستند که فلان سهم 2000 تومان ارزش دارد، آنوقت هیچ کس در بازار سود نمیکرد! چون دارنده آن سهم، حاضر به فروش در زیر قیمت 2000 تومان نمیشد و خریدار هم در قیمت 2000 تومان حاضر به خرید نمیشد. بنابراین، معامله ای شکل نمیگرفت و هیچکس سود یا ضرر نمیکرد و کلا بازار تعطیل میشد!

اما بحث اینجاست که اگر من ارزش یک سهم را 1000 تومان میدانم و شما ارزش همان سهم را 2000 تومان میدانید، وقتی قیمت آن سهم به 500 تومان میرسد، هم من به 1000 تومان خودم شک میکنم و هم شما به 2000 تومان خودتان شک میکنید! و نه تنها آن سهم 500 تومانی را نمیخریم، بلکه سهام 1000 تومانی و 2000 تومانی خودمان را هم با قیمت 500 تومان میفروشیم! چون شاید به علم و تخصص خودمان اعتماد نداریم! یا شاید محاسبه آن ارزش را بر اساس اصول علمی محاسبه نکرده ایم و از دیگران شنیده ایم که این سهم 1000 تومان ارزش دارد و با رسیدن قیمت به 500 تومان، به شنیده های خودمان شک میکنیم! و این تردید باعث میشود که ما هم اقدام به فروش کنیم!

اگرچه این موضوع جای بحث زیاد دارد، اما به همین مقدار بسنده میکنم و اگر در این خصوص بحث یا نظری دارید، در بخش نظرات در خدمت دوستان هستم.  

 

 

موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۰/۱۰/۲۰
حمیدرضا

نظرات (۹)

سلام و ممنون از اینکه وقت گرانبهاتون رو در اختیار ما میذارید...

.

.

 منم روزها و شاید چند سالیه که به این موضوع فکر کردم، بنظر من هر چند حقیقت راه خودشو پیدا میکنه که ما جزو این دسته ایم، اما تعداد کسانی که زیادترند جریان های این روزها رو شکل میدن فازغ از اینکه حقیقت چیه؟ و این دسته، بورس رو فقط نقطه خرید و صعود میدونن، در غیر اینصورت هر جا شد میفروشن و میرن از بازارهای دیگه پولشونو میخان، چون چیزی به اسم صبر و تحلیل تعریف نشده است یا کنار گذاشته شده براشون...

پاسخ:
درسته
من همیشه یک ضرب المثلی هست که در محافل دوستانه استفاده میکنم
اینکه: همیشه حق (در کوتاه مدت) با اکثریت هست. حتی اگه اشتباه باشه! :)

از مثال پر از ذکاوت و ملموستون هم بسیار سپاسگزارم... 

 

انتقاد من به شما اینه کاش بیشتر دیده بشید و قابلیت شیر فقط توو توییتر جذاب بنظر میرسه... این تحلیلهای ارزشمند کاش بیشتر دیده و شنیده شه...حقیقت بورس در پستوی این وبلاگ مهجور افتاده ...

پاسخ:
مرسی مهشید جان
حق با تو هست. باید بیشتر دیده بشیم. متاسفانه این روزها، گرفتاری ها زیادی هست و فرصت کمتری باقی میمونه
از طرف دیگه، بورس هم بچه های اینجا رو از دل و دماغ انداخته و کمتر مشارکت میکنند. ولی در هر صورت، امیدوارم روزی برسه که اگه حق با اکثریت بود، حداقل اون موضوع، اشتباه نباشه! :)


۲۰ دی ۰۰ ، ۰۹:۳۲ آیاندا پاتوسی

با عرض سلام خدمت شما و دوستان گرامی

 

بسیار عالی و تشکر از نقطه نظرات و متن کامل شما

با صحبت های شما موافقم

متاسفانه به نظر میاد جو بی اعتمادی و نا امنی و تجربیات تلخ قبلی ( که بعضا قابل مقایسه نیستند)، سبب میشه فهم ارزش را کنار بزارند

 

به نظر میاد حالاحالا مهمون این مشکل باشیم

پاسخ:
بله
متاسفانه جو بی اعتمادی هم مزید بر علت شده. 
۲۰ دی ۰۰ ، ۰۹:۴۹ شکیبا 🌹🌹

سلام صبح زیبای همه دوستان بخیر و شادی  🌹

درود بر روح جاویدان لایو بورسی ها استاد عزیزم حمیدرضا بزرگوار 🌹

درود بر طلایه‌دار بورس ایران استاد بانوی منافی ویاران باوفای آنحضرت علی الخصوص 🌹پارسا عزیز 🌹

پاسخ:
سلام برادر

#نیایش_صبحگاهی🌞

#درودهمدلان💐
خدای خوبم🙏 ❣
صبح شد و من سرشار از
 عشق و امیدم، 
میدانم که
 امروز عالی و شگفت‌انگیز است ...
خدایاشکرت
یقین دارم ، امروز تمام‌لحظات من، 
پر از خیر و برکت و خوشبختی است،
 و اندیشه هایم ، سرشار از
 انرژی های مثبت و به دور از خود قضاوتی هاست ...!
خدایا خوبم شکر
که تلاش هایم به ثمر میرسد و زندگی ام سراسر موفقیت 
و پیروزی میشود ...!
شکر پروردگارم
که"امروز بهترین روز زندگی من است!
من با آفتاب پیمان میبندم و با نور همسو میشوم
 و از خدایم مدد میطلبم 
تا همواره در مسیر هدایتش گام بردارم"

خدای خوبم سپاسگزارم

۲۰ دی ۰۰ ، ۱۰:۵۸ پارسا کریمی

درود به روح جاویدان لایوبورسی ها استاد حمیدرضای عزیز و همه همکاران VIPشکیباجانVIP

 

بی نهایت سپاس از متن بسیار ارزشمند و جالب شما همراه با مثال...

 

فقر تحلیل اونجایی که حمایت بیت کورن روی 1.6 میدن!

 

کره زمین مثل قدمیه که باید 30 سال کار کنی تا یه میلیاردری یا چیزی میشدی؟ درسته که شیوه دریافت سود در بازار بدین شکل هست که از جیب افراد عجول به افراد صبور واریز خواهد شد.

اما ترجیح میدم که یک کافر خدانشناس اون رو بخوره تا یک زالو به ظاهر مسلمان که هم جیبمو میزنه هم گردنمو!!

 

همین.

 

فقط یه چیز:

 چندتا تله آکنتوری دیگه باید رد بشیم تا اسم خودمون رو بذاریم معامله گر یا بدتر از اون تحلیلگر؟

 

پاسخ:
امروز عصبانی هستی ها! :)
راستش موفقیت، یک فرمول داره که بخشی از اون دست خودت هست و بخشی دست سرنوشت!

فرمول موفقیت این هست: انجام کار درست در زمان درست و به شیوه درست (به اضافه چاشنی شانس)!
این چاشنی شانس، به کار درست در زمان درست و به شیوه درست، ارجحیت داره! 
یعنی اگه همه کارها رو درست انجام بدی ولی چاشنی شانس نداشته باشی، باز هم به موفقیت نمیرسی! :)

۲۰ دی ۰۰ ، ۱۲:۳۵ پارسا کریمی

عصبانی هم باشم با هر متن شما لبخند میزنیم عشقم!

وقتی تاریخ میخونم میبینم زمان هایی هست که ایرانی جماعت به عمد و به نذر!!! کشته میشن..

بین نماز ظهر و عصرم استخاره کردم خوب اومده مبارکه گردنشونو بزنم من...

 

میشه تعریف شانس رو از نگاه شما بدونم چی هست استاد عزیزم؟

 

راستی کسی که برای همکار گرفتن تاریخ تولد و عقد رو ملاک قرار میده نباید سرش شلوغ بشه باید سرش کچل بشه :)))))

 

پیش بینی های ما کم چراغ راه بود خدایی :))

پاسخ:
:)

تعریف من از شانس این هست که:
بدون دخالت خودت، اتفاق خوبی برات رخ بده.

البته که باید بلیط بخت آزمایی رو خریده باشی و منتظر اتفاق خوب اون باشی!
نه اینکه بلیط هم نخریده باشی و همه اش غر بزنی که من چرا برنده نمیشم!

شانس یعنی اینکه علی دایی باشی و در بازی که قیصر آلمان در حال تماشای اون در ورزشگاه هست، تو که هیچوقت گل نمیزنی! در اون بازی با تیم چلسی، 2 تا گل بزنی (یکی با سر و یکی با پا) و قیصر آلمان رو هیجان زده کنی و فورا با یک قرارداد، از تیم هرتابرلین به تیم بایرن مونیخ منتقل بشی و همون سال تا فینال جام یوفا هم پیش بری! :)

علی دایی، بلیط بخت آزمایی رو خریده بود و حرکت خودش رو کرده بود
ولی به نظرم بدون همراهی شانس، به جایی نمیرسید! 
وگرنه علی دایی کجا و فینال جام یوفا کجا؟
به نظرت، علی دایی بهترین بازیکن فوتبال ایران بود در اون زمان؟
به نظر من که نبود
ولی بیشترین موفقیت رو در بین همه بازیکنان فوتبال ایران کسب کرد.

چند روز گذشته خیلی سخت گذشت

مجبور شدم مقداری از سهمام رو بخاطر نیازی که دارم تو قیمتهای عجیب و غریبی بدم بره .....باورم نمی شد یه همچین اتفاقی.... نقره داغ شدم ..... ولی چاره ای نبود

 

حتی مثل اون پنگوئن هم نتونستم خودم رو نجات بدم......

پاسخ:
:(
امان از نیاز مالی در اوج ریزش بازار :(
خیلی تلخ و سخت هست :(
۲۰ دی ۰۰ ، ۱۷:۰۴ شکیبا 🌹🌹

سلام مجدد خدمت همه دوستان گل امیدوارم همیشه شاد و سلامت باشید 🌹

حمیدرضا جان ممنون از متن بی نظیر  شما این تحلیل شما حرف دل و مورد مقبول خیلی از اهلی اصلی بازار هست و خواهد بود.

این گفته ها ی شما بسیار استاندارد هست اما نکته اینجاست که بازار ما والبته متولیان بازار استاندارد نیست  ونمیخوان باشن به نظر بند متولیان این امر اصلاً هدف شون این هست و شاید اگر اراده‌ای بود که بازار  درست و حساب شده باشد سهامداران هم اینگونه بی محابا وبی منطق عمل نمی کردن .

متأسفانه سهامداران خسته وناامید والبته  بی تجربه را با فریبکاری و حساب شده در شرایط ترس از مرگ قرار میدن که هرکس بسته به شرایط خود ناچار به‌ خودزنی می شوند

وقتی بسیاری از بازی های نخ نما شده را مثل همین خودروهای که مثل زدین بار ها انجام  میدم دیگه ازسهامدران خرد و بلا نسبت گرگ نمیشه توقع درست وحرفه ای رفتار کردن را داشت  وهر چند که بامطلب شما کاملا موافقم 

به قول بابی عزیزکه جاش اینجا خیلی خالیه باقی بقا دوستان 🌹🌹

پاسخ:
بله درسته
شاید من دنبال مدینه فاضله هستم!
قبول دارم که مدینه فاضله هرگز در هیچ جای دنیا وجود نداره! ولی واقعا انتظار هم ندارم که فعالان بازار ایران، اینقدر داغون! و بد تحلیل باشن!

واقعا جای بابی خالی هست :)