پاسخگوی وضعیت بورس کیست؟
💠 بورس تهران اگرچه برای کسانی که از ابتدای سال ۹۹ تا اواسط تابستان روی امواج آن حرکت کردند بازدهی بیش از ۳۰۰ درصد به همراه داشت، اما برای کسانی که از آن پس یا از اوایل تابستان، خود را به امواج آن سپردند سرنوشت غمباری رقم زد و بعضا تا نصف دارایی تازهواردها را به خاکستر تبدیل کرد.
💠 واقعیت آن است که آژیر خطر در عملکرد بورس در همان اوایل سال یعنی اردیبهشتماه به صدا درآمد؛ جایی که رشد شاخص از رشد اسمی بخش واقعی سبقت گرفت که در همه دنیا به معنی افزایش تورم انتظاری یا شکلگیری حباب است.
💠 این آژیر در همه دنیا به معنی اعلام وضعیت اضطراری در حوزه سیاستگذاری اقتصادی است و به واکنش فوری نیاز دارد. اما از این واکنش فوری حتی در زمانی که بازدهی شاخص از ۳۰۰ درصد هم عبور کرد، اثری دیده نشد.
💠 راه جلوگیری از بزرگتر شدن حباب در همه دنیا منحرف کردن مسیر نقدینگی از مقصد حباب است که با استفاده از عملیات بازار باز و جمعآوری نقدینگی با فروش اوراق قرضه دولتی صورت میگیرد.
💠 عملیات فروش اوراق قرضه دولتی در زمان شکلگیری حباب ممکن است باعث تغییر جزئی نرخ بهره شود؛ اما همین تغییر نرخ بهره مانع حرکت نقدینگی به مقصد بازار حبابی میشود و به همین دلیل از بزرگتر شدن حباب و متعاقبا ترکیدن انفجاری آن که باعث دود شدن دارایی مردم میشود، جلوگیری میکند.
💠 اما این عملیات در حجمی که لازم بود به دلایلی که هیچوقت اعلام نشد، انجام نگرفت. اینجا جایی است که سیاستگذاران اقتصادی باید پاسخ دهند که چرا یک پیشگیری رایج که بیش از ۹۵درصد کشورها به آن مسلط هستند، انجام نشد؟
💠 این عملیات نه تنها باعث دفع خطر سقوط بورس در مرحله پساجهش میشد، بلکه میتوانست با تجهیز منابع سالم و غیرتورمی برای دولت مانع تقویت چرخه شوک شود؛ اما اینکه کدام غفلت یا ناهماهنگی باعث این بیعملی شد نیازمند شفافسازی است تا در آینده از تکرار آن جلوگیری شود.
منبع دنیای اقتصاد